Dienstag, 10. September 2024

جان باختن سارا دلدار بر اثر عفونت ناشی از اصابت گلوله در اعتراضات ۱۴۰۱

 


مرگ سارا دلدار، پرستار جوان و یکی از بازداشت‌شدگان خیزش سراسری ۱۴۰۱، نه فقط یک فاجعه انسانی، که نمادی است از سرکوب سیستماتیکی که جان و کرامت معترضان را نشانه گرفته است. سارا تنها ۲۸ سال داشت؛ زنی شجاع و مسئول که در اوج اعتراضات، جان خود را به خطر انداخت تا زخم‌های دیگران را درمان کند. اما پاسخ حاکمیت به این فداکاری، بازداشت، شکنجه، و سرانجام، مرگی دردناک و تدریجی بود.

سارا پس از بازداشت در زندان لاکان رشت، در شرایطی نگهداری شد که از کم‌ترین امکانات درمانی برای خارج‌کردن ساچمه‌هایی که در جریان اعتراضات به او اصابت کرده بود، محروم ماند. گزارش‌های موثق حاکی از آن است که وی تحت شکنجه قرار گرفت، و در حالی که وضعیت جسمی‌اش به شدت وخیم شده بود، در دی‌ماه ۱۴۰۲ به صورت مشروط آزاد شد تا درمان شود. اما این آزادی دیرهنگام، چیزی جز عقب‌انداختن زمان مرگش نبود.

در ۶ ماه پایانی عمر، سارا به زندگی نباتی فرو رفت و در نهایت، روز شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، بر اثر گسترش عفونت ناشی از ساچمه‌هایی که هنوز در بدن و سرش باقی مانده بود، در بیمارستانی در رشت جان سپرد.

از دردناک‌ترین بخش‌های این روایت، تلاش نهادهای امنیتی برای پنهان‌سازی مرگ اوست. خانواده‌اش تحت فشار قرار گرفتند تا خبر درگذشت سارا را رسانه‌ای نکنند؛ مراسم خاکسپاری او نیز در سکوت و با حضور معدودی از اعضای خانواده برگزار شد. این‌همه در حالی رخ داد که جامعه هنوز داغ‌دار صدها زخمی و کشته‌ خیزش‌های اعتراضی سال ۱۴۰۱ است.

سارا دلدار قربانی بی‌عدالتی، خشونت ساختاری و سکوت تحمیلی است. مرگ او، باری دیگر، ضرورت مستندسازی، مطالبه‌گری و دادخواهی را به فعالان حقوق بشر یادآوری می‌کند. فراموشی سارا، خیانتی است دیگر به جان‌های به‌ناحق از دست رفته.

فعال حقوق بشر در ایران کوثر ولی زاده

عضو شبکه مدافعین حقوق بشر در ایران


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen

تهران؛ ادامه محرومیت وریشه مرادی، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام‌، از دسترسی به خدمات درمانی

  وریشه مرادی، زندانی سیاسی کُرد محکوم به اعدام، که از چندین بیماری از جمله پارگی دیسک گردن و تنگی کانال نخاع رنج می‌برد همچنان از دسترسی به...